مصاحبه جان کی با پیتر جکسون کارگردان سه گانه ارباب حلقه ها و هابیت
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 3188
نویسنده : ابوالفضل رخشانفر
این مصاحبه قبل از به اتمام رسیدن فیلم برداری فیلم هابیت انجام گرفته است مصاحبه اقای جان کی(John Key) با اقای پیتر جکسون(Peter Jackson): جان : ما در حال حاضر کسی را داریم که نه تنها معروف ترین مرد در نیوزیلند(New Zealand) است بلکه در تمام سیاره زمین بهترین است.اون مرد فوق العاده ای است که هم اکنون در حال کار با تعدادی زیادی مردم بسیار کوچک!(هابیتها) است.او البته که اقای پیتر جکسون است و من خیلی خوشحالم از این که ایشان را به این برنامه دعوت کردم و ایشان در کنار ما است. پیتر : سلام جان حالت چه طوره؟ جان : من خیلی خوبم. راستی بگو ببینم چه خبر از هابیت دوست من!؟ پیتر : پروژه خیلی خوب پیش میره.فکر کنم امروز روز 94 یا 95 هست(از شروع فیلمبرداری) و من به گونه ای امار دقیقش را یادم رفته!همونطور که میدونید فیلمبرداری ما حدود 250 روز هست و این زمان زیادی هست.خیلی زیاد.به هر حال در حا حاضر کار ما خوب داره پیش میره.ما امروز 30 تا گابلین (Goblins) داشتیم به همراه 12 تا 13 تا دوارف و یک هابیت.واقعیتش امروز روز خیلی کندی بود.ما مردم زیادی را در لباس های لاستیکی و ابریشمی محصور و گرفته داشتیم که انها هر چند دقیقه باید لباسشون را بیرون بیارند و یه نفسی بکشند. به همین دلیل کار ما خیلی کند پیش میره. جان : من به هیچ وجه نزدیک دوارف ها نمیشم چون دفعه ی قبل این کار را کردم شنیدم که اقای مایک تیندال(Mike Tindall) دچار مشکلات زیادی در دادگاه کوینس تاون(Queenstown) شد.به هر حال بیا موضوع را عوض کنیم و بریم پیش گابلین ها – ایا اونها درست رفتار میکنند؟ ایا اونها کارشون را درست انجام میدند؟ پیتر : آره اونها خوب عمل میکنند.در واقع ما باید به اونها هوا بدیم.ما یک کمپرسور هوا داریم که با اون هر چند دقیقه از زیر لباسشون به اونها هوای تازه میدیم برای اینکه نفس تازه ای بکشند و بعدش کار را ادامه میدیم.اما بله اونها کوچکند و موزی و حیله گر. جان : و تا چه مدت کار فیلم برداری را ادامه میدید؟ پیتر : ما فیلمبرداری را تا وسط های سال آینده ادامه میدهیم... جان : واااای!!(از تعجب) پیتر : کار طاقت فرسا و خیلی طولانی هست.باید بگم که این کار خیلی عجیب است.چون زمانی که ما صرف ساختن 2 قسمت هابیت میکنیم تقریبا مساوی با زمانی که صرف ساختن 3 قسمت فیلم ارباب حلقه ها کردیم است!من دقیقا نمیدونم برای چی اینگونه است-اما زمانی که ما برای ساختن فیلم صرف میکنیم خیلی زیاد هست. جان : ایا این به این دلیل است که این فیلم پیچیده تر است یا اطلاعات ان سنگین تر است و یا ...؟ پیتر : آآآآه... نمیدونم.همه چیزش پیچیده هست.هر روزش یک نوع جنگ و رقابت است – به نظر من نکته جالبی در مورد فیلمسازی اینه که هیچ روزی مثل دیروزش نیست و هیچگاه 2 روز مثل هم نیست – به عنوان مثال دیروز ما همه ی وقتمون را بین رعد و برق گذراندیم! ما رعد و برق , بارش باران , و غرش ابرها را داشتیم.دوارف های ما داشتند از یک راه سنگی در کنار یک صخره راه میرفتند و ما هم تمام روز را با دوارف های خیس از آب گذراندیم و این یه جور هایی بامزه بود اما برای اونها اینطوری نبود – و امروز هم وقتی که ما رفتیم سر کار , با شعله و آتش و گابلین ها سر و کار داشتیم.پس هیچ روزی با روز قبلش یکی نیست و ما هم هیچوقت آرامش نداریم ! هر روز که میای سر کار میبینی که کلی مشکل و گرفتاری ریخته روی سرت و کلی مشکلات دیگه , که این به گونه ای خوبه که این بعضی وقت ها مطمئنا جالب میشه! جان : پس با این حال بعضی وقتها کارِتون شما را به خارج از کشور و به منطقه ای دیگر میبره اینطور نیست؟ پیتر : اره همینطوره , ما توی هر مکان به مدت 2 الی 3 هفته فیلم برداری میکنیم و یه جور هایی هم محدودیم . ما کار فیلم برداری را ماه مارچ همین سال آغاز کردیم. و ما کارمون را توی استودیو انجام میدادیم به خاطر زمستان – میدونید توی این فصل نه تنها مریض میشید بلکه از طرف دیگه روز ها هم کوتاه تر هستند . وقتی که میخواین توی بیرون از استودیو فیلم برداری کنید شما مقدار خیلی زیادی نور لازم دارید برای فیلم برداری . و ما هم به طور معمول روزی 12 ساعت میخواهیم فیلم برداری کنیم که این کار توی زمستان امکان پذیر نیست چون خیلی زود هوا تاریک میشه . به همین دلیل ما تمام فیلم برداری توی زمستان را در استودیو انجام میدیم و بقیه فیلم برداری ها که باید خارج از استودیو انجام بشود را در فصل بهار انجام خواهیم داد.پس خیلی جالب میشه! جان : پس فیلم هابیت میخواد به گونه ای پرخرج ترین فیلمی که تا حالا ساخته شده بشود ؟ پیتر : شاید . شاید , آره – منظورم اینه که این پول خیلی زیادی هست برای 2 تا فیلم(حدود 500 میلیون) . قطعا پرخرج است ولی نه. پر خرج ترین فیلم دنیا نیست. جان : یه سوالی از شما دارم که میخوام صادقانه جواب بدین کدوم یک از فیلم هاتون که درست کردین را بیشتر دوست دارید ؟ پیتر : فیلم مورد علاقه که خودم ساختم ؟ اوه , نمیدونم , یعنی سخته , مشکل اینه که من فیلم هایی که خودم اونها را میسازم را تماشا نمیکنم!!! من واقعا هرگز بعد از این که ساخت فیلم ها تموم شد نگاهشون نمیکنم . فقط گهگاهی اگر توی هتلی جایی باشم و بین کانال هایی که عوض میکنم و اگر فیلمی که خودم ساختم را ببینم فقط برای 2 3 دقیقه تماشا میکنم بدون علاقه مندی!!!!(خنده) و در اون لحظه همه خاطرات زمان ساخت فیلم برمیگرده و من کانال را عوض میکنم – پس من نمیدونم – اما باید بگم که من واقعا دلم میخواد که دوباره فیلم "ملاقات با ناتوانان"(Meet The Feebles) را تماشا کنم . من این فیلم را تماشا نکردم که ما اون را تو سال 1989 ساختیم – الان حدود 15 سال هست که این فیلم را ندیدم . 15/16 سال , پس خیلی برام مهم نیست که ببینم یا نبینم , اما نمیدونم که اون فیلم مورد علاقه ی من هست یا نه . باید صبر کنم و ببینم . جان : عجیبه!!! به هر حال ایا شما فیلم مورد علاقه ای از هر کارگردان دیگری و مال هر زمانی دارید ؟ پیتر : خوب راستش من فیلم کینگ کونگ(King Kong) نسخه ی اصلیش را که سال 1933 ساخته شد را دوست دارم , و همچنین فیلم "جنرال" (The General) را که ساخته ی باستر کیتون(Buster Keaton) در سال 1927 هست را دوست دارم . باستر کیتون(Buster Keaton) البته یک کارگردان و کمدی گر نابغه ای است . ایشون یک کمیدیون(کمدی گر) پیشتاز در زمان خودشون بودن و من از ایشون خیلی خوشم میاد . جان : خوب .چی باعث میشه که مثلا به یک کتاب نگاه کنید و بعد بگید این برنده است ؟ منظورم اینه که چی باعث میشه که به کتاب های تالکین نگاه کنید و بگید من میتونم اینو به یک فیلم عالی تبدیل کنم ؟ پیتر : واقعیتش شما هیچوقت نمیتونید حدس بزنید که کدوم یک برنده است . اما شما فقط به یک کتاب واکنش نشان میدید مثل هر کس دیگه شما اون را میخونید و ... منظورم چیزی که من فکر میکنم است – نه فقط با یک کتاب بلکه حتی با تخیل یک چیز بکر و عالی ... مثلا من یک جورایی در مورد یک فیلم تصور میکنم , من شروع به تصور در مورد اینکه چگونه یک فیلم را ویرایش کنم , میکنم و همچنین من میتونم در مورد یک آهنگ فکر کنم فکر کنم که چه حسی به من دست میده , پس این تخیلات و تصورات شما هستند که فیلم را میسازند . چیزی که من فکر میکنم واقعی هست اینه که وقتی یک کتاب میخونید وقتی در موردش فکر میکنید در این حالت یک کتاب خوب به اون موضوع جان میبخشه . کتاب را در تصورات و تخیلاتتان حیات میبخشه .من پس از خوندنشون تحریک میشم . دلیل اینکه من فیلم ها را میسازم اینه که وقتی کتاب را تموم میکنم خیلی تحریک میشوم و خیلی دوست دارم فیلمش را ببینم - شما شروع به این فکر میکنید که خیلی عالی میشه که فیلمش هم ببینید و بعدش به این نتیجه میرسید که برای دیدن فیلمش باید بسازیش !! جان : پس هر چند وقت یکبار میرید و یک کتاب میخونید و بعد میگویید که من میتوانم آن را به فیلم تبدیل کنم ؟ - ایا شما اون را به شرکت نیو لاین سینما(New Line) یا پیش کسی دیگه میبرید و آنها هم مثلا میگویند آره یا نه ؟ پیتر : خوب خیلی کم پیش میاد این موضوع .در واقع ما خوش شانس بودیم چون به بیشتر چیزهایی که میخواستیم رسیدیم . بعضی وقت ها شک هایی وجود داشت برای ساختن یک بازسازی از روی کینگ کونگ اصلی , که همونطور که گفتم از فیلم های مورد علاقه من هست و ما قصد داشتیم فیلم کینگ کونگ را قبل از ارباب حلقه ها بسازیم و حتی حدود 8/9 ماه هم روی فیلم کینگ کونگ کار کردیم و ناگهان شرکت نظرش عوض شد و دیگر نمیخواست ساخت این فیلم ادامه یابد و ما نیز خوشبختانه پروژه ارباب حلقه ها را برای ساخت بعد از کینک کونگ در نظر گرفته بودیم که با کنسل شدن کینگ کونگ ما بر روی ارباب حلقه ها شروع به کار کردیم و اما وقتی که کار ساخت قسمت دوم ارباب حلقه ها تمام شد آنها دوباره تصمیم گرفتند که کینگ کونگ را بار دیگر بسازند و ما هم ساختیم ! میدونید ما توی راهمون دست انداز ها و بالا پایینی هایی داشتیم اما نه به آن صورت که نشود ادامه داد اما همچنین ما فقط هر دو الی سه سال میتوانیم یک فیلم بسازیم پس من واقعیتش تعداد خیلی کمی کتاب دارم که میخواهم آن ها را به فیلم تبدیل کنم چون همونطور که گفتم برای ساخت یک فیلم 2/3 سال طول میکشد و من وقت کافی برای این کار ندارم . پس ما به گونه ای ترجیح میدهیم که فقط روی یک پروژه در یک زمان کار کنیم و ما الان خیلی خوشحال هستیم که کاری را که واقعا بهش علاقه مندیم را انجام میدهیم . جان : ما میتوانیم برای ساعت ها با شما صحبت کنیم اما متاسفانه وقت کافی نداریم پس کم کم بحث را تموم میکنیم , آیا شما جام جهانی راگبی(Rugby World Cup) را تماشا میکنید ؟ پیتر : آره , یکی دو هفته پیش من رفتم به یک بازی توی ویلینگ تون(Wellington) . بازی بین آرژانتین و اسکاتلند بود . جان : عالیه , و من هم شما را توی د وورلد اف ویریبل ارت(The World of Wearable Arts) دیدم . درسته که جام جهانی راگبی نبود اما به نظر من اون هم برنامه ی جالبی بود . اینطور نیست ؟ پیتر : مهشر بود . جان : پیتر ما آرزوی بهترین ها را برای شما میکنیم – و ما واقعا به شما افتخار میکنیم که چه خدمت بزرگی در راه پیشرفت به کشور نیوزیلند کردید و ما برای شما و فران(Fran) و البته ریچارد(Richard) آرزوی بهترین ها را میکنیم زمانی که در حال ساخت فیلم هستید. پیتر : ممنونم از شما . خیلی ممنونم.




مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: